ربع رشیدی شهریکوچک بود شامل کتابخانه، مدرسه، مسجد، دارالایتام، حمام، مهمانسرا، بیمارستان، مدارس عالی، و کارگاههای صنعتی. فضلالله همدانی برای تامین هزینههای این مرکز املاک فراوانی را در نقاط مختلف اعم از ایران قدیم، بخشهایی از عراق، افغانستان، گرجستان، ولایت روم، آذربایجان و سوریه وقف این مرکز کرد.
خواجه فضلالله همدانی که پیش از حمله مغول در قلعههای اسماعلیه زندگی میکرد و پس از آن مدتی به وزارت غازان خان رسیده و منشا خدمات فراوانی در غرب ایران و آذربایجان شد در سال۷۱۸ هـ.ق، با دسیسههای سیاسی کشته شد و ربع رشیدی هم پس از مرگ وی غارت و ویران شد.هم اکنون آثار ناچیزی از آن در تبریز باقی ماندهاست.
وی برای ساماندهی املاک وقفی وقفنامهای را تدوین کرده بود که به وقف نامه ربع رشیدیمعروف است و هم اکنون تنها یک نسخه از آن باقی است که در کتابخانه مرکزی تبریز قرار دارد. این نسخه تا سال ۱۳۴۸در دست بازماندگان حاجی ذکاءالدوله سراجمیر، ساکن تبریز بود. انجمن آثار ملی در همان سال آن را از خانواده ذکاءالدوله خرید.
وقف نامه ربع رشیدی در خرداد ماه ۱۳۸۶از سوی سازمان کتابخانه ملی ایرانبه یونسکو معرفی شد و در نشستی که از ۲۱ تا ۲۵ خرداد در یونسکوبرگزار شد، بههمراه شاهنامه بایسنقریدر فهرست میراث مستنداین سازمان بهثبت رسید. در نشست کمیسیون ملی یونسکو، سی و هشت اثر از کشورهای جهان در فهرست آثار مستند یونسکو ثبت شد. تعداد آثاری که از سال ۱۹۹۷تاکنون در این فهرست به ثبت رسیدهاست، به ۱۵۸ اثر افزایش یافتهاست.
به جانب شرقی تبریز، در دامنهی تپههای سرخاب (ولیان کوه)، خواجه رشیدالدین وزیر، شهر زیبای کوچکی بنیاد کرده که آن را «ربع رشیدی» نامید و بعدها به رشیدیه معروف گردید. شکوه و عظمت این بنا بپایهیی بوده که در آن عهد، مانند آن را جایی ندایدهاند. و از جهت املاک و اموالی که بر آن وقف شده بود و از باب دارالشفا [بیمارستان] و بیت الکتب [کتابخانه] و مدارسی که داشت و استفادههایی که مردم و به خصوص بیماران و نیازمندان از این بنگاه خیر میبردند، در روزگاه خود بیمانند بود.
نادر میرزا مؤلف جغرافیای مظفری گوید: ... این بنا شهری محکم و حصین بود ... بدان سال که من به تبریز آمدم، آثاری از آن بجای بود، همه از آجر و گچ و طاقها و دیوارهای بیشتر مقرنس1 و سنگهای یکروتراش در پایهی دیوارها بکار برده بودند و همو، پی یک برج عظیم و بسیار استواری را دیده است که با سنگ و آجر و آهک خالص در کمال دقت ساخته بوده2 و مکتوباتی که از خواجه در دست است، معلوم میدارد که وی باغ بسیار بزرگ و با صفایی که بقول خودش «ریاض او بنزهت و صفا و رنگ و بها از جنات برین نموداری» بود در جوار ربع و پنج قریه در بیرون آن احداث کرده است که مردم آن به زراعت و فلاحت و غرس اشجار بپرازند.3 این بنای عظیم، بیست و چهار کاروانسرای رفیع و یک هزار و پانصد دکان و سی هزار خانهی دلکش و حمامات [گرمابهها] خوش هوا و بساتین [بوستانها] با صفا وجوانیت [دکانها] و طواحین [آسیابها] و کارخانه شعربافی [ابریشم بافی] و کاغذسازی و دارالضرب و رنگخانه داشته است. و هم خواجه از هر شهری وثغری، مردمی بدان جا گرد آورده و محلاتی احداث کرده و کسانی را از لحاظ مراتب و مشاغلی که داشتند در محلهیی نشانده بوده.
از جمله دویست تن حافظ قرآن در جوار گنبد از یمین و شمال، هرصد نفر را در کوچهیی و مقرر بود در دارالقرا تا چاشتگاه به تلاوت قرآن کریم مشغول باشند و به چهل تن از جوانان سبعه خوانی4 تعلیم کنند و گروهی از خوش خوانان نیز پس از آنان تا بوقت زوال، بقرائت قیام نمایند و چهار [صد] نفر از علما و فقها و محدثان، در کوچهای که آن را کوچهی «علما» میخواندند و هزار طالب علم مستعد در محلهی «طلبه» متوطن بودند. و هم در دارالشفا پنجاه طبیب حاذق بودند که به معالجهی بیماران میپرداختهاند و هر طبیب نیز ده کس از با ذوقترین و با استعدادترین محصلان را که انتخاب میشد، علم پزشکی میآموخت و همهی این صنوف را وظیفه و مستمری بفرا خور حال و مقام معین شده بود تا از سر رفاهیت خاطر به افاده و استفاده پردازند. کحالان [چشم پزشکان] و جراحان و مجبران [شکستهبندان] دارالشفا نیز در محله ای به قرب رشیدآباد سکونت داشتند که آنرا «معالجه معالجان» مینامیدند و دیگر اهل صنایع و حرفت را که از کشورها آورده بود، هم چنان هر دسته در کوچهیی اقامت داشتند. این وزیر یعنی فضلالله ابنعمادالدوله ابوالخیر مشهور بخواجه رشیدالدین طبیب همدانی (718 – 645 ق. [697- 626 خ]) از وزرای عالیقدر ایلخانان است و سه پادشاه غازان، الجایتو، ابوسعید را خدمت کرده است.
بیستم رجب سال 697 ق [21 اردیبهشت 677 خ] وزارت محمود غازان یافت. وی را نزد محمود منزلتی عالی بود. چندی بعد به روزگار ابوسعید بسعایتی که از اوشد در 18 جمادیالاولی سنه 718 ق [14 امرداد 697 خ]، به امرسلطان کشته شد.
بعد از این واقعه رشیدآباد را رونقی نماند و اموال آن به یغما رفت و املاکی که بر آن وقف بود، جملگی به ضبط دیوان درآمد [مصادره شد] و آن ابواب خیرات بسته شد. لیکن پس از چندی که غیاثالدین امیر محمد پسر خواجه متقلد وزارت گردید. «بر آن عمارت بسیار افزود» و آن عظمت و شکوه برباد رفته را دوباره سامان داد.
خرابه های ربع رشیدی باقیمانده عمارات عظیمی است که در زمان ایلخانیان و به همت رشید الدین فضل الله وزیر سلطان محمود در محله ولیانکوی باغمیشه تبریز ساخته شده بود. این بناها به اصطلاح امروزی، یک شهر علمی و دانشگاهی بوده است. در حال حاضر به غیر از چهار پایه عمارت و پشته های خاک و سنگ چیزی از این عمارت باقی نمانده است و گسترش روزافزون خانه سازی در پیرامون آن بر روند تخریب این نشانه ها نیز می افزاید و اگر به همین منوال ادامه یابد. دیری نخواهد کشید که تمامی خرابه های باقیمانده از ربع رشیدی کلاً از بین برود.
محلات قدیم تبریز عبارتند از:
خیابان مارالان ، باغمیشه ، پل سنگی ، ششگلان ، سرخاب ، سید حمزه، شتربان، نوبر، مهادمهین، چرنداب، لیلاباد، اهراب، امیر خیز، ویجویه، چهارمنار، سنجران ، گجیل، قره اغاج، چست دوزان، درب سرد، کوچه باغ و ....
امروز، شهر تبریز از جمله شهرهای پر تراکم با کوی ها و شهرک های تازه احداث و خیابان های متعدد است و هر روز به وسعت آن افزوده می گردد.
منابع: سایت ویکی پدیا، سایت ایران بوم، پورتال شهرداری تبریز