مادها بعلت مجاورت با امپراتوری بزرگ اورارتو و تأثیرپذیری از معماری پیشرفته آنها و با تقلید از خانههای محلی و با توجه به خصوصیات ساختمانی ایلامیها، در ایجاد معماری خود کوشش نمودند.
با توجه به این که از چگونگی معماری مردم عادی در دوران مادها اطلاع چندانی در دست نیست و با این که حتی یک خانۀ مادی از مردم عادی، تا کنون برجای نمانده است، ولی احتمالاً خصوصیات ساختمانی که در دورههای بعدی در سرزمین مادها ساخته شدهاند، در دوریۀ ابتدایی نیز کم و بیش، آن ویژگی در معماری مردم عادی رعایت میشدهاست. بعنوان مثال میتوان بعضی از این ویژگیها را در مقابر صخرهای که در زمان امپراتوری مادها در دل کوهها تراشیده شدهاند از نزدیک مشاهده کرد. در هر صورت چنین به نظر میرسید که خانههای مردم عادی در دورۀ اول، عبارت بود از عمارتی یک طبقه و قائمالزاویه که در بیشتر مواقع با بام مسطح و دامنهای بر روی جلوخان، که بر ستونهای چوبی تکیه میکرد. بعنوان مثال میتوان از گور دخمه صخره داودختر در فهلیان فارس و قیزقاپان سخن به میان آورد. با توجه به شکل ظاهری این گوردخمهها میتوان چنین استنباط نمود که از نظر شکل ظاهری خانههای مردم عادی شبیه این گور دخمهها بودهاند .
با توجه به چگونگی وضع اقتصادی مردم عادی در دوران مادها و همچنین بعلت باقی نماندن آثار معماری مردم عادی تا به امروز، میتوان چنین استنباط نمود که مصالح بکار برده شده در بنای خانهها عموماً از خشت و چوب بوده و روی همین اصل برخلاف ساختمانهای سنگی و آجری، بر اثر مرور زمان همگی به کلی از بین رفته و نابود شدهاند.
اگر بخواهیم نمونۀ فرهنگ معماری مادها را در ایران بررسی کنیم، میتوانیم با اساس قرار دادن خانههایی که در دهکدههای آذربایجان، کردستان و بویژه شمال ایران در گذشته و حال ساخته شدهاند، چگونگی شکل و مصالح بکار برده شده در آنها را مشخص نماییم. نمونۀ دیگری از خانهای مسکونی مردم عادی در دورۀ اول، خانههائی میباشد که احتمالاً با تأثیرپذیری از فرهنگ معماری ایلامی ساخته شدهاست. ولی وقتی که از نظر ایجاد ساختمان در معماری ایلامی رعایت میشود در نمونههای مادی چندان به چشم نمیخورد. زیرا در خانههای مادی، ورودیها بر خلاف نمونه ایلامی، بطور عجیبی نچ و کوتاه ساخته میشود که هیچگونه هماهنگی با کل ساختمان ندارد. در نمونه مادی، بعد از یک ایوان ستوندار چوبی اطاقی بشکل چهارگوش ساخته شده و داخل آن به دو بخش تقسیم میشود، یک بخش آن برای پخت نان و بخش دیگر با سکوی گل اندود، جهت نشستن که در یک گوشۀ آن جائی جهت قرار دادن اشیاء مورد لزوم و در گوشۀ دیگر خمرههای ارزاق و غیره میگذاشتند. شبیه این نوع بناها را با ورودیهای کم ارتفاع و کوتاه میتوان در نزدیکی ساوه، در بعضی از دهکدهها مشاهده کرد. در داخل این نوع اطاقها با سبک معماری ایلامی، زوایدی از گل کوفته و ورز داده شده نیز ایجاد میگردید و هر چند که اینها صورت ابتدایی دارند ولی گویای این هستند که از آنها به عنوان طاقچه استفاده میکردهاند . غیر از طاقچهها، چینههای گلی کوچک و کم ارتفاع و همچنین گرد و یا چهار گوش سنگی نیز احتمالاً جهت قرار دادن اشیاء و سایر چیزهای مورد نیاز ساخته میشد. پیرامون هنر معماری دورۀ اول، از اسناد تاریخی آشوری چنین برمیآید که در سرزمین ماد، بویژه مناطقی که در معرض حمله دشمنان قرار میگرفت، محلهای مسکونی مستحکم دژگونهای بنام « آلانی دَننوتی »[1] و نقاط مسکونی کوچک دیگری در اطراف آن بنام «آلانی سهروتی» [2] از طرف مردم ساخته میشد و ساکنان محلهای فوق به هنگام ضرورت و یا حمله دشمنان میتوانستند به درون آنها که حصاری با چند متر ضخامت و با ارتفاع زیاد آنها را دربرمیگرفت، پناه برده و برعلیه دشمنان جبهه بگیرند. البته تصاویری از این دژها، که از آشوریها باقیمانده است، از چگونگی و شکل ظاهر دژهای مادی ما را به خوبی آگاه میسازد.
این دژها معمولاً ساختمانهای مستحکم و عظیمی بودند که بر ارتفاعات و صخرههای طبیعی و گاهی نیز بر روی خاکریزها و تپههای مصنوعی ایجاد گردیده و بر اطراف آنها حداقل یک دیوار (مانند دژ مادی خاخار از روی نقش برجسته دور- شاروکین واقع در نینوا) و یا گاهی چند حصار متحدالمرکز (مانند دژ مادی کی شیو از روی نقش برجستههای آشوری) ، بنا میگردید. در طول حصارها معمولاً برجهایی به فاصلههای معین تعبیه میشد. اطراف سر برجها و حصارها جهت تیراندازی برعلیه دشمنان همان طوری که در معماری نظامی اورارتوها نیز مشاهده گردیده است با کنگرههای سنگی مزیّن میشدند. و گاهی نیز بر حسب سنن محلی در میان کنگرهها ، شاخهای گوزن نصب میکردند که چنین دژها با مشخصات فوق که مربوط به مادها و ماناها میباشند، آشوریها در کاخ دور- شاروکین به صورت نقش برجسته تصویر نمودهاند. اینگونه تصاویر دژهای مادی که در دور- شاروکین بصورت نقش برجسته به معرض نمایش قرار داده شدهاند، نشانگر این است که آشوریها در حملاتِ مکرر خود، به سرزمین ماد، این دژها را تصرف و بعد از غارتِ اموال مردم، آنها را به آتش کشیده و به کلی ویران نمودهاند. حتی در میان نقش برجستههای دور- شاروکین، شاهکی مادی را با یک ماکتِ دژ مادی که به علامت فرمانبرداری در حال تقدیم به شاه آشوری است تصویر نمودهاند.
حصار اصلی دژهای مادی و احتمالاً کنگرهها، همانطوریکه در اورارتوها نیزبه عنوان عنصر معماری معمول بود، از سنگ ساخته میشد، در حالیکه دیوارهای فرعی که به صورت دایره در داخل حصار اصلی قرار میگرفتند از خشت خام بنا میگردید.
مادها با توجه به موقعیت طبیعی محل، بیشتر مواقع دژها را طوری میساختند که در مسیر خندق و یا رودخانه و اگر دریاچهای وجود داشت در کنار دریاچه قرار گرفته و به این ترتیب، در مقابل حملۀ دشمنان که بیشتر اوقات از طرف آشوریها صورت میگرفت، دفاع از دژها را کاملتر مینمودند. با توجه به دژهایی که خصوصاً از اورارتوها در کنار دریاچۀ وان برجا مانده است، میتوان چنین استنباط نمود که مادها در ساختن چنین دژهایی از معماری و دژهای اورارتو تأثیر پذیرفتهاند. داخل این گونه دژها معمولآً محل استقرار جنگاوران، روحانیان و پیشهوران بوده و بیرون دژ و اطراف آن عموماً کشاورزان، دامداران و مردمان عادی زندگی میکردند. ارگی که درست در وسط دژ و در بلندترین نقطه آن و با چند دیوار محصور و با برج و باروی مستحکمی ساخته میشد، هر زمان محل استقرار و زندگی پادشاهان و یا حاکمان قوم بشمار میرفت.
علاوه بر آنچه ذکر شد، یکی از برجستهترین استحکامات دوره مادی که مربوط به خود مادها بوده اما متأسفانه اثری از آن بجای نمانده است، استحکامات شهر هگمتانه، اولین مرکز حکومتی مادها در غرب ایران میباشد. به دلیل اهمیت آن و نموداری که بر اساس گفتههای مورخین از وضعیت دژها و معماری مادها بدست میدهد شایسته است که به گفتۀ مورخین در باب آن اشاراتی داشته باشیم.
هرودت، در تاریخ خویش، در چگونگی بنیاد گرفتن این شهر و باروهای شگفتانگیز هفتگانۀ آن چنین نوشته است: یکی از اهالی ماد موسوم به «دیوکس» پسر «فراورتس» که شخصی بسیار دانا بود، این فکر به سرش افتاد که اقتدار پادشاهی تحصیل کند - وی که در پی تحصیل اقتدار بود خود را قاضی باشرف و درستکار نشان داد و بدین وسیله چنان اعتباری در نظر هموطنان خود بدست آورد که توجه مردمی را که در ده های مجاور میزیستند هم جلب کرد – چون مردم همواره از درستی قضاوتهای او اطلاع مییافتند، مقدار شکایاتی هم که پیش او میآورند پی در پی بیشتر میشد، دیوکس که حال، ارزشِ وجود خود را دیده بود، خبر داد که دیگر قصد شنیدن شکایات را ندارد. پس دیگر به آن محلی که معمولاً در آنجا جلوس و دادرسی میکرد حاضر نشد و گفت: «آن کار، دیگر با منافع وی سازگار نیست که تمام روز را در حل و فصل امور مردم و غفلت از کارهای شخصی خود صرف کند». بنابراین، باری دیگر دزدی و تبهکاری پدید آمد و در سراسر کشور حتی سختتر از سابق شیوع یافت. لذا مادیها از اطراف جمع شدند و راجع به چگونگی امور به مشورت پرداختند و به احتمال اکثر ناطقین از دوستان دیوکوس بودند و نظر ایشان بود که «اگر کارها بدین منوال ادامه یابد ممکن نیست ما بتوانیم در این سرزمین زیست کنیم، پس خوب است پادشاهی برای خودمان برگزینیم تا شاید مملکت خوب اداره شود و خودمان نیز بتوانیم پی کارهای شخصی خود برویم و ناچار نشویم که بر اثر هرج ومرج خانه خود را ترک کنیم». این استدلالها در مجمع مؤثر افتاد و بر آن شدند که پادشاهی انتخاب کنند. بعد بنا شد معلوم دارند چه کسی را به آن مقام انتخاب کنند، همین که مذاکرات شروع شد، دیوکوس و تحریفات او فوری بر زبانها افتاد و همگی موافقت نمودند که او را برگزینند، وی نیز تقاضا کرد که قصری به نام او و برازندۀ مقامش بسازند و گارد شخصی به او بدهند. مادیها هم قبول کردند و برای او قصری محکم و بزرگ در محلی که در خود او نشان داده بود ساختند و به او اختیار دادند که خود نگهبانانی از میان تمام افراد ملت انتخاب کند. بدین ترتیب وی برتخت نشست و باز از ایشان خواست که شهر بزرگی بسازند و از شهرهای کوچکی که سابقاً میزیستند صرف نظر کنند و پایتخت جدید را مورد توجه اصلی خود قرار دهند. مادیها اطاعت کردند و شهری را که اکنون اکباتان نام دارد، برپا ساختند که دیوارهای آن بلند و محکم و دایرهوار و تودرتو ساخته شدهاست و وضع آنجا، این است که سر هر کدام از دیوارها بعدی بلندتر است. جنس زمین که تپه نرمی است تا حدی برای این ساختمان مساعد بودهاست ولی بنای آن با یک شیوۀ معماری بسیار پیشرفته ساخته شدهاست. شمار دایرهها هفتتاست. کاخ پادشاهی و خزانه در درون محوطه آخری قرار دارد. محیط دیوار خارجی خیلی نزدیک به همان اندازۀ دیوار آتن است (1300 متر مربع) و رنگ بامهای این دیوارها از این قرار است:
اولی سفید، دومی سیاه، سومی ارغوانی، چهارمی آبی و پنجمی نارنجی است و تمام اینها را با الوان رنگین کرده بودند و بام دوتای آخری یکی از نقره و دیگری از طلا مستور شدهبود.
دیوکس تمام این استحکامات را برای خود و قصر خود برپا داشت و به اهالی پیشنهاد کرد که خانههای خود را در خارج محیط دیوارها بسازند. وقتی که کار ساختمان شهر به پایان رسید، برای افتتاح آن حرکت کرد و اجازه نداد که احدی به شخص پادشاه نزدیک شود، وی قصد داشت که تمام ارتباطات توسط امربران صورت گیرد و ممنوع کرد که سلطان را اتباع او ببینند. خندیدن و آب دهان انداختن در حضور پادشاه را جرم شمرد. این تشریفات را که وی نخستین مبتکر آن بود، دیوکس فقط برای تأمین وجود خود مقرر ساخت، از ترس اینکه نزدیکان او که با وی در یک جا جمع میشدند و مثل خودش از خانواده خوب بودند و در هیچ یک از صفات مردانگی از او پستتر نبودند، چون او را فراوان میدیدند ممکن بود آزرده شوند و بر علیه او توطئه کنند. در صورتی که اگر ایشان او را نمیدیدند، پادشاه را به کلی از جنس دیگری غیر از خودشان میپنداشتند. آنچه در هگمتانهی باستان مایه شگفتی بودهاست و تاریخنویسان از آن یادکردهاند، هفت باروی شگفت آن است که هر کدام از آنها را به رنگی آراسته بودند. به گمان بسیار، باروهای هفتگانه و هفت رنگ هگمتانه به شیوهای نمادین و مرموز، نشانهای از آسمان و هفت اختر گردان آن که به زبان پهلوی «هفت بوخت» نامیده میشود و در پارسی دری «هفتان» بودهاست، بر پایه باورهای باستانی، آسمانی، به ویژه هفت اختر که «پدران برین» نامیده میشدهاند با چهار آخشیجان یا «مادران چهارگانه» درمیآمیزند و از این آمیزش، «زادگان سه گانه» (کانی و گیاه و جاندار) پدید میآیند. پیشینیان بر آن بودهاند که آنچه در زمین میگذرد و رخ میدهد برآمده از هنجار و رفتار ستارگان است.
منبع:باستان شناسی و هنر دوران ماد، علی اکبر سرفراز،بهمن فیروزمندی