گردشگری، ایران گردی، مدیریت جهانگردی
به قلم شهرزاد عابدینی
به سردبیری شهرزاد عابدینی
به سردبیری شهرزاد عابدینی
شهرزاد میرزا عابدینی
کارشناس ارشد برنامه ریزی و مدیریت جغرافیای گردشگری
دست کم سه عامل اصلی بدون تقدم و تاخر، در توسعه گردشگری در هر منطقه موثر هستند:
1)جوامع میزبان و منطقهای که حکم جاذبه گردشگری را دارد.
2)بازارهای هدف و گردشگرانی که پاسخگویی به خواستههای معقولشان نقش اساسی در تعیین الگوی توسعه هر منطقه دارد.
3)نهادهای سیاستگذار دولتی با ابزارهای فعالیتشان که معمولا طراح طرحهای توسعه، قوانین، مشوقها و محدودیتها هستند.
رایجترین نگاه به جهانگردی در جهان معاصر رویكرد اقتصاد محور است (همایون، 1384: 23). گردشگری یکی از منابع عمده درآمدزایی و ایجاد اشتغال در جهان به شمار میآید «جان مینارد کینز، اقتصاد دان مشهورانگلیسی معتقد بود رشد اقتصادی که خود ناشی از سرمایهگذاری است در آینده میتواند ایجاداشتغال و درآمد نماید. کینز معتقد بود که رشد اقتصادی زمانی حاصل خواهد شد که میزان تزریق پول به اقتصاد از میزان نشت آن بیشتر باشد.
معمولاً عوارض و نتایج حضور جهانگردان را در سه حوزه اقتصادی، اجتماعی – فرهنگی و زیست محیطی و با بهره گیری از سنجه های مشخص ارزیابی می كنند. حضور گردشگران در مقصدی نتایج مثبت و منفی به همراه خواهد داشت، كه سیاستگذاران باید برای تنظیم برنامه های جهانگردی و سیاستگذاری به نتایج مثبت و عوارض منفی این حضور توجه كافی داشته باشند.
برنامهریزی از جمله ضروریات در هر فعالیتی است. در جهانگردی نیز انواع برنامهریزیها میتواند صورت بگیرد. برنامهریزی زیربنایی به منظور ساخت و راهاندازی جادهها به فرودگاهها و … ، برنامهریزی اجتماعی به منظور گسترش خدمات اجتماعی نظیر بهداشت عمومی، برنامهریزی فرهنگی جهت ارائه دستاوردهای فرهنگی و هنری،
چنین به نظر میرسد که جهانگردی، پدیدهای نو در تاریخ زندگی بشر است، در حالی که این صنعت یا نهاد، در تاریخ زندگی جمعی ریشه دارد و از دورههای بسیار کهن، صورتهای مختلف جهانگردی و گردشگری وجود داشته است.از گذشتههای دور مردم به منظور خرید، گشت و گذار، بازدید از اماکن تاریخی و شهرهای بزرگ، با ابتداییترین وسایل به سفر میرفتند. آنان اغلب در قالب کاروان و بطور دستهجمعی سفر میکردند. بسیاری از این کاروانها راهنمایانی نیز داشتند. سفرهای فردی نادر و خطرناک بود. شاید بتوان سومریان را اولین قومی دانست که اقدام به سفرهای تجاری میکردند. در مصرحدود پنج هزار سال پیش سفرهای دریایی آغاز شد.
تجربههای سفر، اثرات ژرف و عمیقی بر جامعه و مسافر دارد، زیرا اغلب تجربیات سفر جزء مهمترین و برجستهترین خاطرات زندگی است. (الوانی،1385: 156). سفر، تأثیرات برجسته و مشخصی بر درک ملی و شناسایی سایر افراد دارد. حضور بازدیدکنندگان در هر کشوری بر الگوی زندگی افراد بومی تأثیر میگذارد. بازدید کنندگان نیز تحت تأثیر فرهنگ کشور میزبان و ارزشهای موجود در آن قرار میگیرند.
گردشگری مانند صنعت فولاد یا انرژی برونداد فیزیکی یا بازده مشخص و قابل سنجش ندارد (1997: 1،جفرسون و لیکوریش( ، لذابرخی گردشگری را «حرکت مردم» و فشار تقاضا برای خدمات توصیف کردهاند، نه صنعت. اسمیت (1995)استدلال میکند که بهتر است گردشگری را مجموعهای از چندین صنعت مرتبط در نظر بگیریم (لومسون، 1997: 10) تفاوت اساسی دیگر بین گردشگری و سایر صنایع در این است که گردشگران برای دریافت محصول باید سفر کنند، در حالی که محصولات دیگر از محل تولید به محل مصرف ارسال میشود.
«بازاریابی گردشگری یک روند مدیریت فنی شامل پیشبینی نیازها و جلب رضایت گردشگران فعلی و آتی است، به طوری که شرکتهای مسافرتی و عرضه کنندگان را در رقابت با یکدیگر قرار داده است.